سید محمد سیف زاده در ساعت ۶ صبحگاه ششم مهرماه سال ۱۳۴۶ در خانه پرمهر صفای مادربزرگش واقع در پل شهدا معروف به پشت ستاد قدیم در خرمآباد متولد شد.
ایشان در خانوادهای اهل تقوی، مطالعه و فرهنگی رشد نمود. مرحوم پدر ایشان محمدحسن از نظامیان نیکنام که اهل مطالعه و دارای کتابتی خاص و خطی زیبا و مرحوم مادرش سیده عزت رضوی از سادات طاهری و آموزگار دبستانهای دخترانه و پسرانه شهر خرمآباد بود و پدربزرگ مادریاش حجتالاسلام آقا سید تقی رضوی از سادات و روحانیون ذینفوذ و مورد وثوق مردم و در دوران قاجار نامهای جهت تأسیس مدرسه، شهرداری، پست و تلگرام و نظمیه در شهر خرمآباد به مجلس ملی ارسال و مجلس وقت بنا به دلایلی با تأسیس این ادارات مخالفت میکند.
وی از همان دوران کودکی با کتاب و کتابخوانی مأنوس و با داستان و افسانههای مختلفی که از طریق مادر و خالههایش برایش خوانده میشد آشنا و آنها را بهصورت ناقص و دست و پا شکسته یادداشت و یا گاهی نیز صحنههای داستان را در ذهن کنجکاو خود تجسم و در دفتر نقاشی طراحی میکرد.
دوران ابتدایی را در دبستان سعدی،همان دبستانی که مادرش در آنجا آموزگار بود گذراند ولی هیچگاه شاگرد مادرش نبود و دوران راهنمایی را در مدرسه شهریاران در اوج تظاهرات در مهرماه ۱۳۵۷ ناتمام گذاشت و با پیروزی انقلاب اسلامی به ادامه تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۶۱ اولین کار رسمی خود را در رادیو خرمآباد با تشکیل گروه نمایشی رادیویی با موضوع دفاع مقدس آغاز نمود و در سال ۱۳۶۳ با تشکیل اولین انجمن سینمای جوان بعد از انقلاب همزمان با فعالیتهای رادیوئی در کارگاهی آموزشی این انجمن شرکت و دورههای مختلف فیلمنامهنویسی، تحقیق، فیلمبرداری، تهیهکنندگی و … را گذراند.
مصاحبه با افراد مختلف و کهنسال را با رادیوضبطی که در سال ۱۳۵۶ یکی از بستگانش از مکه مکرمه را برای خانوادهاش به سوغات آورند را آغاز و توانست قصهها و متلهای بسیاری را ضبط نماید.
در سال ۶۳ بمباران در شهر خرمآباد به اوج خود رسیده بود و مردم سراغ مأمن امنی در روستاها و اطراف شهر میگشتند سیف زاده همراه با خانواده خود در یکی از روستاهای منطقه آبستان ساکن شدند و با همان رادیوضبط شروع به ضبط ترانهها، افسانهها، خاطرهها، ضربالمثل و اصطلاحات لری نمودند در سال ۱۳۶۴ دوربینی خریداری و توانست به مدت ۳۰ دقیقه از جنگزدههای که از جنوب به سمت شهر خرمآباد آمده و در اطراف شهر اطراق کرده بودند فیلم بگیرد؛ و این اولین تجربه فیلمبرداری بود.
در سال ۱۳۶۴ مجموعهای از انسانهای فرهیخته و با سواد در دبیرستان ملک شعرای بهار خرمآباد در کنار پارک شهر مشغول به تدریس بودند که علاوه بر تدریس دروس اصلی نحوه پژوهش و تحقیق و مردمشناسی … را به دانش آموزان انتقال میدادند در همان سال بود که سیف زاده توانست از محضر اساتید همچون دکتر حمید عیدی، ایرج کاظمی، دکتر حسین مهرداد و رحیم سپهوند و بزرگانی دیگر کسب علم و دیپلم خود را در رشته ادبیات فارسی دریافت نماید؛ و توانست در کنکور سال ۱۳۶۶ با رتبه ۲ در منطقه ۳ در سطح کارشناسی در رشته سینما در دانشگاه هنر تهران قبول شود.
در دانشگاه بهواسطه شاگردی در محضر اساتیدی چون دکتر جابر عناصری، دکتر هوشنگ کاووسی، دکتر هوشنگ طاهری دکتر بزرگمهر رفیعا، دکتر جمال میر صادقی و دیگر اساتید مبرز تشویق به ساخت فیلم آیین سور و سوگ در لرستان شد و در سال ۱۳۶۷ فیلمی را با عنوان «کولیها» در خصوص نحوه نوازندگی، زندگی و امرارمعاش کولیهای استان لرستان ساخت و در اوایل دهه هفتاد خورشیدی فارغالتحصیل گردید.
و در سال ۱۳۷۰ کتاب مجموعههای قصههای بومی لرستان به سفارش میراث فرهنگی را از روی همان قصهها و متلها ضبطشده گردآوری و به رشته تحریر درآورد و یکسال بعد اولین کتاب را در زمینه موسیقی لرستان که در نوع خود بینظیر میباشد را با عنوان «پیشینه تاریخی موسیقی لرستان» را از داشتههای که در این سالیان تحقیق و جمعآوری نموده بود نوشت.
عشق به سرزمین مادری، پشتکار و تعهد سید محمد سیف زاده ستودنی است چنانکه ایشان در حال حاضر در زادگاهش خرمآباد مشغول به تحقیق، پژوهش، تدریس و خلق آثاری دیگر میباشد و منشاء خدمات و فعالیتهای فرهنگی بسیاری در حوزه تلویزیون، سینما، کاتبت و رسانه از جمله ساخت فیلم سینمایی «آخرین تکسوار ایل» ۱۳۷۵ خورشیدی، سریال داستانی «سور و سوگ» ۱۳۷۰ خورشیدی تولید شبکه اول سیما، سریال تاریخی «دیار بهیادماندنی» ۱۳۸۱-۱۳۸۲ خورشیدی برنده یازدهمین جشنواره تولیدات سیما کشور، سریال «روزگار دلدادگی» درباره رخدادهای تاریخ معاصر و مجموعههای مستندی که برخی از آنها منتشرشده و برخی دیگر مراحل نهایی پخش را میگذرانند چون «گنجینه موسیقی لرستان» از آغاز تاکنون، «کهنسالان» خاطرات معمرین لرستانی از حرف و مشاغل گوناگون شهر خرمآباد، «مفاخر سرزمین ما» (زندگی رجال برجسته صدساله اخیر لرستان)، «بهار در لرستان»(آدابورسوم نوروز)، «آفتاب بروجرد» (زندگینامه آیتالله بروجردی مرجع عالیقدر شیعه)، «برگی از تاریخ»، «ناگفتههای تاریخ»، «ناگفتههای انقلاب»، «روزهای ماندگار»، «پرواز خونین» زندگی خلبان شهید غلامرضا چاغروند، «حنجرههای عاشورایی»، فیلم بلند «رضا دوباره میخواند» روایت زندگی سقایی و فیلمهای داستانی «آنگاه خورشید خاموش میشود»، «درخت یادگاری»، «قدم خیر» و فیلمهای کوتاه «کولیها» برنده هشتمین جشنواره سینمایی جوان کشور فیلم قوم شناسانه، «خانهای رو به آفتاب»، «شاهزاده احمد»، «خانه در نسیم باد»، «قصه نانوشته» (زندگی کلیمیان خرمآباد) و فیلم کوتاه «هیمه آومالک» برنده جشنواره رضوی و در حوزه آثار مکتوب «افسانههای بومی لرستان» به سفارش سازمان میراث فرهنگی ۱۳۷۰ خورشیدی، «یادنامه اسفندیار غضنفری امرایی» ۱۳۶۹، «پیشینه تاریخی موسیقی لرستان» ناشر افلاک میراث فرهنگی ۱۳۷۱ خورشیدی، «علما در روشنای تاریخ» زندگینامه و خاطرات روحانیت لرستان از قاجار تا پهلوی، «خاطراتی از لرستان» خاطرات یکصد ساله معاصر لرستان، «حنجرههای عاشورایی» همراه با لوح فشرده، «نانوشتههای لرستان» زندگینامه کلیمیان در لرستان مستند زندگینامه دکتر هوشنگ اعظمی، «شهرنامه خرمآباد» مکتوب و همراه با لوح فشرده و تأسیس پایگاه فرهنگی هنری «دانشنامه لرستان» بوده است.
سیف زاده همراه با دیگر فرهیختگان استان لرستان انجمن خرمآباد رویش دوباره (خرد) را راهاندازی و در حال تأسیس انجمن قلم لرستان میباشند.