خانه / سید محمد سیف زاده (صفحه 21)

سید محمد سیف زاده

درباره مدیریت سایت نوشته شود ....

میر سید علی جزایری به روایت شادروان محمد رضا والی زاده معجزی ( بخش اول)

سادات جزایری لرستان که عموماً در شهر خرم آباد سکونت دارند از جمله اصیل ترین و شریف ترین سادات ایران می باشند و از میان آنها علماء دانشمندان و فضلا و ائمه جماعت وزهاد و بزرگان برخاسته و از اواخر عصر صفویه الی عصر حاضر مرجع مهم روحانیت در حل …

ادامه مطالب ...

اسناد تاریخی

    بسم الله الرحمن الرحیم سند تاریخی و پیشینۀ وقف نامه گرمابه حکیم باشی شرعیت دستور (مورد قبول شرع) بر تسطیر(نوشتن) این اسطور (نوشته ها) شریفه سعادت (سعادت بالا) گنجوران (گنج ها و خواشته های اندوخته شده) امت و موفق به توفیقات حضرت سبحانی و مشمول عواطف جناب ربانی …

ادامه مطالب ...

خاطراتی از کشف آثار تاریخی لرستان از زبان شادروان حمید ایزدپناه(قسمت اول)

آثار سرخ‌دُم دهکده “سرخ‌دم” در ۲۴ کیلومتری خاور کوهدشت و در دامنه کوهی به همین نام که دنباله آن به سمت مشرق کشیده و گاهی به نام “دوشه” نیز گفته می‌شود، واقع شده است. کلمه سرخ‌دم برای باستان‌شناسان جهان نامی آشناست و اشیای به دست آمده از سرخ‌دم زینت‌بخش موزه‌های …

ادامه مطالب ...

تمبر یادبود اسطوره ی آواز لرستان به همت یک همشهری نهاوندی منتشر شد

موسسه فرهنگی علیمرادیان از اقدام پسندیده ای که همشهری ارجمند جناب آقای عبدالرضا مولوی برای پاسداشت یک هنرمند ارزنده ی کشور انجام داده است قدردانی می کند. موفقیت ایشان را در راهی که در پیش گرفته است از خداوند مهربان خواستاریم.به امید روزی که همه مسئولان اصلی فرهنگ کشور نیز …

ادامه مطالب ...

زبانزدهای لری

آیم باید چراغی وا نوها داشتوه نه دوزخی آدم باید چراغ در جلو داشته باشد نه دوزخی. یعنی: برای آخرت باید کار خیری بکند نه کاری که جزایش دوزخ باشد. آیمی که بختش بیاره بُزش میزا دو بی میاره آدمی که بختش بیدار است، بزش می‌زاید دو بزغاله می‌آورد. یعنی: …

ادامه مطالب ...

کموتر چوبی(کبوتر چوبی)

یک زنی بود که بچه به او پا نمی‌گرفت تا خدا دو پسر به او داد. این دو پسر بزرگ شدند. تا مدتی او به حمام نمی‌رفت تا یک روز به دنبال خواهرش فرستاد و گفت: «خواهر پیش بچه‌ها بمان تا من به حمام بروم». خواهر گفت: «فقط همین؟ به …

ادامه مطالب ...

موسیقی لری در ادوار تاریخی(بخش اول)

وقتی که کوهساران سخت و پا بر جای زاگرس را در هم می‌نوردی و چشمان عاشقت مردان و زنان پر صلابت را در کنار بلوط‌های افراشته می‌بیند. پی به سخن‌های ناگفته، چهره‌های نادیده و آواهای ناشنیده می‌برد. آواها و نواهایی که طنین پر شکوه‌شان در لحظه ‌لحظه‌ی زندگی یاری‌دهنده‌ی تَن‌های …

ادامه مطالب ...