نگاهی به نقش و جایگاه استاد سیدیداالله ستوده
در شکلگیری سند پژوهی لرستان
نـادر آزاد بخت
لطیف آزاد بخت
درآمد :
نقش سترگ و ماندگار استاد سید یدالله ستوده در شکلگیری گفتمان تاریخپژوهی بومی لرستان در میان پژوهشگران و کوشندگان این حوزه تاریخی، بر کسی پوشیده نیست. این مرد بزرگ یکی از استوانههای مستندسازی تاریخ یکصدو پنجاه سال اخیر لرستان است. این چهره برجسته و درخشان حوزه فرهنگ و تاریخنگاری بومی لرستان جدا از فعالیتهای حرفهای در رابطه با سندشناسی و سند پژوهی علمی و تجربی، یک مشاور پژوهشی امین و معتبر درحوزه تاریخ شفاهی یکصد سال اخیر لرستان است که به دلیل کثرت و تنوع گرایشهای پژوهشی در حوزه تاریخ و فرهنگ لرستان میتواند برای پژوهشگران تاریخی مشاوری دلسوز، منبعی سرشار از تجارب و دانستههای تاریخی و راهنمایی بخشنده و بی چشمداشت باشد. این در حالی است که این مرد بزرگ نهتنها بابت سرمایه و عمر گرانی که بر روی نشر فرهنگ و دانش و پاسداشت ارزشهای معنوی و تاریخی این دیار رنج و رؤیا گذاشته است، از فرهنگ سخت مزاج و بیمدارا و نهچندان سخاوتمند ما مزد و پاداشی طلب نمیکند، بلکه با شور و علاقهای وصفناپذیر از بذل جان و مال و آسایش خود بر روی نشر تاریخ و فرهنگ و سنتهای ارزشمند بومی لرستان کوتاهی نکرده است.در لرستان کمتر پژوهشگر تاریخی معتبر و بیغرضی را میتوان یافت که در فرایند مطالعات خود بهرهای از این شجره بارور خانوادگی برنداشته باشد و به آن معترف نباشد.
بهپاس عمری تلاش سازنده و راهگشا و به بهانه سالروز هفتادوپنجسالگی این پیر حوزه فرهنگ و تاریخ لرستان که میتوان او را یکی از مؤثرترین و فعالترین اساتید حوزه سند پژوهی تاریخی لرستان نامید، در این جستار ضمن بررسی اجمالی اهمیت و جایگاه حوزه سند پژوهی، در مطالعات تاریخی یکصد و پنجاه سال اخیر لرستان، بهطور
گذرا نگاهی میافکنیم بر کارنامه فرهنگی مردی که تمام سرمایه و آبروی فرهنگی خود را بر روی تقویت و توسعه فرهنگ پژوهش و گفتمان مستندسازی تاریخ لرستان در عهد قاجار و پهلوی اول گذاشته است.
در مطالعات ایرانشناسی تاریخ دوره قاجار )بهویژه از عهد ناصری تا زوال قاجاریه( به دلایلی که در این بحث به آن خواهیم پرداخت، از اهمیتی ویژه و بیبدیل برخوردار است. جوامع بومی ایران در عهد قاجار در این برهه تاریخی شاهد تحولات برقآسایی بودند که هنوز بسیاری از جنبهها و ابعاد پیدا و پنهان آن بهطورجدی موردبررسی قرار
نگرفته است. ازاینرو اهمیت و ضرورت پرداختن به تاریخ و روند تغییرات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جوامع بومی آن روزگار )ازجمله جامعه ایلی و عشایری لرستان( اهمیت دوچندان مییابد. لرستانی که امروز میبینیم و میشناسیم، در حقیقت نخستین تلاقیهای خوف انگیز و خونبار خود را با عصر جدید و تمدن مدرن را در
همین دوران سپری کرده است. در همین دوران و بهویژه در نیمه دوم آن است که نظام شهرنشینی بومی و شاکله قومی و هندسه اجتماعی و فرهنگی لرستان امروز بر پایه سنت دیرپای نظام کوچنشینی بهتدریج شکل گرفت.
ازدوره ناصرالدین شاه قاجار تا زوال این سلسله را میتوان پرشتابترین، پرحادثهترین و برای طوایف لر خونبارترین برهه زمانی چند سده اخیر دانست. در همین چند دهه است که دست ناپیدای تاریخ سلطه دیوانسالاری نیمهمتمرکز و خشنی را بر این مردمان تحمیل میکند که مهمترین دلیل و به تعبیری دلیل اصلی آن چیزی اخذ مالیات و تأمین ریختوپاشها و مخارج سنگین و شاهزادگان پرتعداد قاجار نبود. و درنهایت در همین برهه حدوداً ۶۰تا۷۰ساله است که بهتدریج بسترهای تغییر بر روی رنج و فقر و خانهبهدوشی مردم بومی شکل میگیرد و پایه های نظام اجتماعی نوین لرستان بر ویرانه دیوانسالاری مرکزگرای کهن، مستقر میشود.
در سرزمینی که بستر شکلگیری روایتهای تاریخی آن نیز از دیرباز حافظه کهنسالان، سینه مردمان و ذهن فراموش کار تاریخ شفاهی بود، بسیاری از رنجها و آلام مردم به ورطه نسیان افتاد و “روایت تاریخی” چیزی نبود مگر گزارش شفاهی و سینهبهسینه از رویدادهای مهم تاریخی که گاه در آن راست و دروغ، شایعات و سوءظنها، اهداف
و اغراض قومی و خانوادگی و فرو کاستنها یا بزرگنماییها و گزافگوییهای شبه اسطورهای، چون شیر و شوکر اندر همآمیخته بود. در این میان فاصله بین گزارش تاریخی و نقالی و داستانگویی گاه چنان کمرنگ میشد که مرز روایت رخداد واقعی و روایت تخیلی از میان میرفت و جوینده کنجکاو و اهل تحقیق بهندرت قرینه ، دلیل ، سند یا
شاهد معتبری برای آن پذیرش آن مییافت، و نومیدانه ناگزیر بود به همان مکتوبات تاریخی پیشین بازگردد و با تلسکوپ تردید و بیم و امید، دهها کتاب تاریخی را زیرورو کند تا بتواند مدخلی برای ورود به تاریخ گذشته لرستان پیدا کند.
کسانی که با حوزه مطالعات و پژوهشهای تاریخی چند سده اخیر لرستان آشنایی و علاقهای دارند، و بهویژه آنان که در این حوزه فعال هستند، بهخوبی میدانند کمبود و فقر منابع اسنادی، شاخصترین مشکل و در مواردی مانع اصلی گسترش و تعمیم این مطالعات بوده است. بهطور مثال با نگاهی به منابع و ماخذ اصلی تاریخ ایران میبینیم بهتدریج نام لر کوچک )یا الوار، اتابکان لر کوچک و …( در خلال فتنه مغول و بعدازآن و بخصوص از صفویه به بعد وارد این منابع میشود. با قدری تأمل خواهیم دید مصدر بسیاری از ارجاعات مورخان در مورد لرستان در همین دوران آثاری معدودی چون “شرف نامه” )شرفالدین بدلی سی(، “تاریخ عالمآرای عباسی” )اسکندربیگ منشی –
اسکندربیگ ترکمان منشی(، “تاریخ گزیده” )حمداالله مستوفی(، “تاریخ مغول” )اقبال آشتیانی( و آثار مشابه است که نویسندگان آنها هیچکدام لرستانی نبوده و تنها در خلال مناسبات سیاسی،کشمکشها و جنگهای بیامان وادامه دار حکومت صفوی با ازبکان، عثمانیها و افغانها، گاه بهطور گذرا اشاراتی نیز به اتابکان لر کوچک و بهندرت
مردم لرستان شده است. درحالیکه پایه و اساس و خمیرمایه پژوهشی همین متون اندک نیز بسیار سست و فقیر بوده و این دادههای تاریخی اکثراً فاقد هرگونه اطلاعات ضمنی در رابطه با مردم بومی این منطقه و شرایط معیشت حالوروز آنان، بافت و شاکله قومی، شیوه و سبک زندگی و … مردم بومی هستند. بهبیاندیگر در حقیقت جز چند عنوان از این منابع که برای دیگر منابع، در حکم »متن سرنگون« )یا »متنِ مادر(« به شمار میآیند، مابقی تنها حاصل بازنویسیِ متن به متن هستند و پژوهشگران تاریخی را به همان چند منبع معدود ارجاع میدهند. گفتنی است برخی از نسخههای چنین آثاری گاه به دلیل نسخهبرداریهای مکرر و مستمر و حشو و زوائد و قطع و بریدهها و سهو و خطاهای فراوان تفاوتهایی باهم دارند که نشان دهند ضعفهای ساختاری فرهنگ و سنت کتابت، و مشکلات راهبردی سنت تاریخنگاری مکتوب )تألیفی( ایران تا پیش از صنعت چاپ است. بدیهی مینماید چنین مشکلاتی باعث گردیده است تا در ضبط اسامی مکانها، اشخاص، مقاطع زمانی و … خطاهای اجتنابناپذیری رخ دهد که گاه پژوهشگران، ناگزیرند میکند، برای اجتناب از چنین خطاهایی، به اسناد، مکاتبات، گزارشها، فرمانها و بهطورکلی اسناد مکتوب، بیش از آثار تألیفی اعتماد داشته باشند.
اگر از همین منظر بخواهیم تاریخ مکتوب لرستان در عهد اتابکان لر را ازنظر حجم و عمق و غنای آثار تألیفی موردبررسی قرار دهیم، خواهیم دید این میراث مکتوب تاریخی، تنها مجموعهای است نسبتاً کوتاه و گذرا از زندگینامههای افراد شاخص دودمان اتابکان لر کوچک )آل خورشید( و در این بازی مهم تاریخی که دوران برآمدن و
شناخته شدن و مشخص شدن مختصات جغرافیایی ولایت لر کوچک )پیش کوه و لرستان امروزی( است، جز ارجاعاتی کوتاه و گذرا در چند منبع تاریخی انگشتشمار، کمتر اطلاعات مفیدی در زمینه وضعیت مردم لرستان در آن دوران در چنته داریم. عباس اقبال آشتیانی )نویسنده تاریخ مغول( خواننده را به اسکندر بیک منشی )تاریخ عالمآرا( ارجاع میدهد و او نیز در رابطه با تاریخ الوار )تعبیر او از مردم لرستان( در زمانه قبل از خود از شرف نامه بدلیسی و حمداالله مستوفی )تاریخ گزیده( الهام میگیرد. درنتیجه “مادر متن” و منبع اصلی مورخان دیگری نظیر “معینالدین نطنزی” )منتخب التواریخ(، “حزین لاهیجی” )تاریخ حزین(، “احمدالدین شرفی قمی” )خلاصه التواریخ( و دیگران
نیز همان “تاریخ عالمآرا”، “شرف نامه” و “تاریخ گزیده” است. و این نویسندگان تنها دادههای تاریخی مندرج در آثار پیشین خود را بازنشر نمودهاند. حال پرسش این است منبع اصلی تاریخ اتابکان لر کوچک کیست؟ همهی پرسشهای ما در این زمینه از هر منبعی که اخذشده باشد، درنهایت به تاریخ عالمآرا و مکتوبات اسکندربیگ
منشی ختم خواهد شد که حکم مادر متن این تاریخ را دارد. در دیگر زمینهها )ازجمله سرزمین لرستان و مردمان و طوایف آن( نیز کمابیش همه راهها به کتاب “شرف نامه” و کتاب ارزشمند “تاریخ گزیده” ختم میشود.
در رابطه با تاریخ لرستان در دوره قاجار نیز ما تا حدودی با همین مشکلات روبهرو هستیم . بهاستثنای آثار تألیفی مهمی چون »تاریخ لرستان در عهد قاجار و پهلوی« )محمدرضا والیزاده معجری( و »تاریخ غضنفری« )اسفندیار غضنفری امرایی( و تعداد اندکی از آثار دیگر که تا حدود زیادی مبتنی بر روایت مستقیم و در مواردی حتی مشارکت نویسندگان در رخدادهای تاریخی موردبحث خود بودهاند، در دیگر آثار منبع و مصدر اصلی اکثر قریب بهاتفاق آثار تاریخی لرستان در دوره قاجار، سفرنامههای جهانگردان خارجی و دیگر آثار تألیفی تاریخ ایران در این بازه زمانی است؛ و امید محقق و پژوهشگر تاریخ لرستان برای یافتن اثری گویا و مطابق با واقع در زمینه رخدادهای تاریخی لرستان را )جز در موارد اندک( بهندرت برآورده خواهد کرد..آثاری که در باره تاریخ عهد اتابکان لر کوچک و بخشی از متون تاریخی دوره قاجار برشمردیم، تماماً آثاری هستند.
که در قالب قراردادها و قواعد و سنتهای تاریخی کتابت ایرانی پدید آمدهاند. تاریخی که تا قبل از پیدایش صنعت چاپ بر پایه بازنویسی )نسخهبرداری( متن به متن پا گرفته و به دوران ما رسیده است. تردیدی نیست رشد و انتشارو نشو و نمای این سنت مکتوب از دوران کهن تا قبل از پیدایش صنعت چاپ، ترکیب و آمیزهای بود از آثار معتبر
تاریخی، حقایق و روایات منقول از گذشتگان )و غالباً بدون سند و مدرک( و انواع سهو و خطاها، ملاحظهکاریها،خوشخدمتیها، اغراض و عواطف قومی و … و کیست که نداند به همین دلایل در بسیاری از موارد هر نسخهای از بازنویسی یک متن واحد ممکن بود منجر به پدید آمدن اثری متفاوت با اصل )و نه رونوشت آن( شود. بدیهی است
این روند گر چه میتواند از منظر مطالعات انتقادی در زمینه ادبیات متون تاریخی حائز اهمیت باشد، ولی اعتبار و وثاقت برخی از متون تاریخی مکتوب )تألیفی( را زیر سؤال خواهد برد.
اشاره شد این سنت کهن تاریخنگاری و کتابت و ارجاع متن به متن باعث گردیده است، هر کتابی که در باره تاریخ لرستان در عهد اتابکان نشر مییابد، تقریباً همان رخدادها و نکاتی را روایت کند که اسکندربیگ منشی روایت کرده است. با این نگاه بیراه نخواهد بود اگر بگوییم تا این زنجیره نقالی متن به متن پاره نشود، و حرفی نو به میان نیاید؛
تاریخ لرستان تا ابد همان تاریخ عهد صفوی و قاجار باقی خواهد ماند. اگر بپرسیم راه نو در رابطه با این میراث ارزشمند تاریخی چگونه گشوده میشود؟ بیتردید دو شیوه رفتار با متون تاریخی پیش پای ما خواهد بود که محورشیوه نخست مبتنی بر تاریخنگاری مستند )یا مستندسازی تاریخ( است و حوزه دوم هم تاریخپژوهی تحلیلی است
که از مشرب مبانی و فلسفه تاریخ و خرد انتقادی عصر مدرن آب میخورد. بهبیاندیگر ما باید برای بازنویسی تاریخمان یا سند ارائه کنیم ، یا پیرامون آن بحث و گفتمان سازی کنیم. گفتنی است هر دو حوزه یادشده نیز لازم و ملزوم و تا حد زیادی مکمل هم هستند و میتوانند به قوام بخشیدن و شکوفایی همدیگر کمک کنند .
با این مقدمه ارزش و اعتبار آثار و فعالیتهای استاد ستوده و دفتر و دستگاه پژوهشی او )که در حقیقت یک بنیاد فرهنگی و یک پژوهشکده تاریخ لرستان است(، بیشازپیش آشکار میشود. این چهره فرهنگی شاخص، یکی از مراجع اصلی حوزه سند پژوهی تاریخ لرستان در دوره قاجار و پس از آن است که تمام همت و تلاش خود را مصروف
تاباندن پرتوی از دانایی بر تاریخ غبارآلود و پر ابهام لرستان عهد قاجار کرده است. این پژوهشگر و سند پژوه خبره و مجرب اسناد تاریخی لرستان و افرادی چون او سهم بالایی در خروج تاریخ لرستان از انزوای تیره گون فقر منابع مستند تاریخی و کشاندن رخدادهای تاریخی این دیار به عرصه خبر و نظر و پژوهش و تحقیق دارند. او به دلیل
وجهه و اعتبار اجتماعی و فرهنگیاش دسترسی کمنظیری به اسناد خانوادگی بزرگان لرستان دارد. روابط خویشاوندی و حسن اعتماد متقابل میان او با اکثر قریب بهاتفاق بازماندگان و خانواده بسیاری از معمران و افراد صاحب نفوذ و رجال و صاحبمنصبان رده بالا و میانی قدرت محلی و دیوانسالاری نسبتاً متمرکز و مرکزگرای لرستان
در اواخر دوره قاجار از یک سو و تکیه داشتن او بر میراث معنوی گرانسنگ خانوادگیاش )مشتمل بر نسخه اصلی صدها سند ارزشمند دوره تاریخی یاد شده( باعث گردیده است، این سند پژوه نامی لرستان یکی از مراجع اصلی کنکاش و تکاپوی فرهنگی هر پژوهشگری باشد که بخواهد در رابطه با تاریخ لرستان دوره قاجار و پس از آن تحقیق
و پژوهش کند.
از این نگاه او در جایگاه یکی از بازماندگان فرهیخته آخرین نسل از مستوفیان و منشیان دیوان اعلای عهد قاجار و درحقیقت بقیهالسلف دیوانسالاری بومی لرستان، نقش پررنگ و ممتازی در شکلگیری گفتمان مستندسازی تاریخ لرستان در دوره قاجار و پهلویها دارد. او که همنسب پدری و هم مادریاش به “میرزا سید رضاخان تفرشی”
)مستوفی بزرگ لرستان و از مستوفیان رسمی دیوان اعلای قاجار( میرسد، از گنجینهی بسیار معتبر و ارزشمندی رونمایی کرده است که میتواند بسیاری از ابهامات تاریخی این دیار را تا حد زیادی روشن نماید و چگونگی اتصال سررشته رخدادهای تاریخی لرستان عهد قاجار را از طریق گزارشها و مکاتبات متقابل و متنوع به دیوانخانهی اعلای سلطنتی، نمایهسازی کند. استاد ستوده از بدو تأسیس مرکز چاپ و نشر شاپور خواست در سال ۱۳۸۴خورشیدی بهطور مستمر تمام همت بالا و والای خود را صرف تحقیق و پژوهش و مستندسازی تاریخ لرستان در دوره قاجار و پسار آن کرده است که حاصل آن مجموعهای بسیار گسترده و متنوع از فعالیتهای فرهنگی نموده که حتی ارائهی فهرستی از آن نیز نیازمند بحثی مستقل و مفصل در این زمینه است.
فراهم نمودن امکان چاپ و نشر بیش از ۶۰۰عنوان کتاب در حوزهی علوم کاربردی تاریخ، فرهنگ و ادبیات لرستان،گردآوری و بازخوانی و انتشار صدها سند دستاول از تاریخ لرستان، فیشبرداری و نگارش و تحقیقات مفصل و پردامنه برای شناسایی بزرگان لرستان )در اسناد بصری و عکسها(، تصحیح تاریخ منظوم “میرزاعلی محمدخان
بنیآدم” )شریف الدوله( و انتشار آن در قالب کتابی با عنوان »شورش لرستان« و شرح و توضیح رخدادها،حاشیهنویسی و معرفی چهرههای بومی و نمایهسازی روابط قومی و عشیرهای طوایف بومی لرستان در این کتاب،ویرایش و کمک به مستندسازی کتاب دوجلدی تاریخ غضنفری )تألیف استاد اسفندیار غضنفری امرایی به اهتمام
اسعد غضنفری و سیدیدالله ستوده(، تألیف و انتشار کتاب دو جلدی »مستوفی لرستان« و تصحیح، بازخوانی،حاشیه نگاری و توضیح شرایط صدور بیش از ۶۰۰سند، نامه، رقم، مبایعهنامه، اسناد حقوقی و … در قالب دو بخش»تاریخ ناصری« و »تاریخ مظفری و …«، انتشار عکسها و نگارش شرححال بسیاری از رجال، اعیان و صاحبمنصبان دوره قاجار و بسیاری از خوانین و سران ایلات و عشایر لرستان و در یککلام تبدیل مرکز نشر شاپور خواست به یک محیط علمی و پژوهشی پویا و معتبر برای استفاده پژوهشگران و ارباب قلم و … تنها بخشی از فعالیتهای این مرد بزرگ طی دو دهه اخیر است. او چند اثر ازجمله برجستهترین آنها کتاب دستنویس “مقصود جهان” با شرح و ارجاعات متنوع و نکات نویافته و ارزنده از آثار محمودمیرزا قاجار به همراه مهندس محمد محمدی اصل در دست تألیف و آماده انتشار دارد که با انتشار آن بیشازپیش مطالعات تاریخی لرستان عهد قاجار را غنا و اعتبار ویژه خواهد بخشید.
گفتنی است در سنت تصحیح و تحشیه آثار تاریخی، اغلب مصححان برای حاشیهنویسی متن از دیگر اسناد و منابع مکتوب منظر شده بهره میگیرند. درحالیکه استاد ستوده در تصحیح و تعلیق و حاشیهنگاری اسناد و آثار تألیفی خود، به دلیل کمبود و در مواردی نبود هیچ منبع انتشاریافتهای، ناگزیر است خود آستین همت بالا بزند و این
متون را تولید کند. ازاینرو اکثر آثار تألیفی ایشان را دیگر نمیتوان آثار تصحیحشده دانست؛ زیرا مساعی و پژوهشهای او )بهطور مثال در کتب شورش لرستان و مستوفی لرستان( در حقیقت مصداق تمام و کمال یک کتاب تاریخی تألیف شده توسط مصحح گردآوری و در حاشیه متن اصلی گنجاندهشده است.
کتاب ارزشمند مستوفی لرستان، دورانی از تاریخ لرستان را روایت میکند که میتواند در نقادی تاریخی و گفتمان تاریخپژوهی تحلیلی برای فهم و تفسیر و تحلیل چگونگی رویارو شدن جامعه بومی لرستان با امواج پرطنین و شورانگیز تجدد و مدرنیزاسیون بسیار راهگشا باشد. زحمات نافذ و مؤثر و کمنظیر این پژوهشگر خلاق و نامآور تاریخ
لرستان و مکتوبات مفصل او در تبیین و توصیف روابط و مناسبات قومی و فرهنگ دیوانی دوره قاجار و قبض و بسط روابط متقابل میان مستوفی لرستان و مقامات وابسته به حکومت مرکزی، نوعی گفتگوی بینا متنی میان مرکز حاشیه را شکل داده است، که میتواند برای بازنویسی تاریخ لرستان و گسترش مطالعات تاریخ تحلیلی در رابطه با
رخدادهای سرنوشتساز اواخر عهد قاجار یاریگر پژوهشگران تاریخی این خطه باشد.
واقعیت آن است که جز در موارد بسیار اندک ، تصویری که سنت تاریخنگاری مکتوب دوره قاجار )آثار تألیفی( و پس از آن نیز از جامعهی قومی لرستان آن روزگار ترسیمشده است، تصویری غبارآلود، مبهم و گاه افسانهای و آمیخته با انواع سوءبرداشتها، شایعات، ملاحظهکاریها و اغراض قومی بیتوجه به نقش مردم بهویژه زنان و نقشآفرینان بدون
قلم و خدموحشم است که حاصل آن دور بودن و درنتیجه بیاطلاعی برخی از نویسندگان از حقایق و واقعیتهای لرستان بوده است. در اغلب موارد این آثار از صافی ذهنیت کسانی گذشته است که مرجع اصلی مکتوبات آنان یا جهانگردان خارجی بوده است، یا تذکرهنویسان و وقایعنگاران عصر قاجار که با مردم این منطقه بیگانه بوده و آثار
آنان اکثراً آمیخته با انواع سوءظنها یا ناآگاهی از روابط و مناسبات اجتماعی، فرهنگی و قومی لرستان بوده است.
در چنین شرایطی زحمات چند ده ساله استاد ستوده و دیگر سندپژوهان لرستانی میتواند تصویری دقیقتر و ملموستری را از این روابط و مناسبات ترسیم نماید. پشتوانه سندی این روایات چنان نیرومند است که کمترتر دیدی در اهمیت و وثاقت اسناد بومی باقی نمیگذارد. به نوشته فاطمه صادق پور »از میان گروههای پنجگانه منابع
تاریخی بیگمان بخش مدارک آرشیوی دارای اصالت و اعتبار بیشتری است، زیرا هر سند اداری و دیوانی و هر فرمان و نامه رسمی که امروزه در اختیار ماست، بازمان و رویدادی خاص و حقیقی بستگی داشته و درنتیجه رابطه مستقیم و طبیعی بین اثر و مؤثر موجود است و محتوای آنها بر پایه اعتبار و یقین و اصالت استوار بوده و نهتنها
دارای جایگاه ممتازی در درک و شناخت تاریخ و تحولات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، اداری، فرهنگی و نظامی یک جامعه هستند، بلکه خاص فعالیتهای اداری مبتنی بر واقعیت و تا حد زیادی خالی از شایعه، دروغ، اغراض خصوصی و ملاحظهکاریها هستند و میتوانند اشتباهات، پردهپوشیها، مجهولات، گزافگوییها و ملاحظهکاریهای برخی از
تاریخنگاران گذشته را هم روشن سازند .
در چنین شرایطی استاد ستوده با مشاهده کمترین رغبت و انگیزهای در میان پژوهشگران بومی علاقهمند به تحقیق و پژوهش پیرامون فرهنگ و تاریخ لرستان مخزن بسیار غنی اسناد خود را چون سفره کرم پیش پای هر پژوهشگری که به دنبال یافتن پاسخی برای پرسشهای خود در زمینه تاریخ لرستان است، میگستراند. او با بذل تمام توان وتو جه و مساعدت خود تلاش میکند چنین ظرفیتهای بومی ارزشمندی را به بار بنشاند. بیتردید برای کسانی که ازیکطرف با مشکلات حوزه مطالعات تاریخی لرستان آشنایی دارند و از سوی دیگر به اهمیت و ارزش مادی و معنوی اسناد و مکاتبات تاریخی آگاهاند، و میدانند که گاه حتی دسترسی به یک سند خاص میتواند پهلو به ناممکن بزند،
این مایه از بخشندگی و رفتار و شیوه سلوک در روابط و مناسبات فرهنگی دوران ما به معنای واقعی کلمه کمیاب و نادر است. طبع پذیرا و شورآفرین و تحرکبخش اندیشه این مرد گرانمایه نیازمند اثبات نیست چراکه برای او مثبت بودن و مؤثر بودن در رابطه با تولید و نشر فرهنگ و معارف، نه یک رفتار استثنایی، بلکه قاعده و سلوک رفتاری
عادی ایشان است. از این نظر انتشارات شاپور خواست به دلیل مدیریت و مرو ادات مستمر او با آفرینندگان آثار فرهنگی، تاریخی، ادبی، مذهبی و … نه یک دفتر نشر بلکه به معنای واقعی کلمه یک الگوی فرهنگی، یک مرکز پژوهشی تمامعیار و به یک معنا پژوهشکده تاریخ و فرهنگ لرستان است. او بدون هیچ چشمداشتی به هرکسی که
توانایی انجام دادن کاری در حوزه فرهنگ و تاریخ لرستان داشته باشد، فضا و فرصت میدهد و کتابخانه ، مجموعهاسناد و حتی میز کار خود را نیز با عشق و علاقه زائدالوصفی در اختیار چنین افرادی میگذارد.سرشت فرهیخته و خوی هنرپرور و بزرگمنش این پیر صنعت چاپ و نشر لرستان بهدرستی این ضربالمثل
تاریخی مردم لرستان را فرا یاد ما میآورد که »تیشه گم میشود ولی پیشه نه.« این رفتار بهغایت سازنده، راهگشا و فداکارانه از چون اویی نه عجیب است و نه غیرمنتظره. از کسی که از کودکی در دامان خانوادهای ریشهدار و سرشناس بالیده است و تکیهبر یک سنت خانوادگی کمنظیر و نیرومند دارد، عجیبتر آن میبود که سالیان
بازنشستگی خود را صرف آرامش خود و خانوادهاش کند، نه اینکه تمام فرصتها و ظرفیتهای مادی و معنوی خود را صرف کاری کند )صنعت چاپ و نشر کتاب( که امروزه در حقیقت یک فعالیت اقتصادی تا حدودی راکد و گاهزیانده تلقی میشود.
توقع، انتظار و خواستهی حداقل از صاحبان اندیشه و آگاهی و بهویژه نهادها و مراکز مسئول و تصمیم گیر و ذیربط در رابطه با تولید و نشر فرهنگ، محافل علمی دانشگاهی، پژوهشی و کوشندگان و فعالان حوزه تاریخپژوهی و فرهنگ بومی آن است که در ابعاد استانی و حتی ملی چنین چهرهای ارزشمندی را بیشازپیش شیوههای کار سازو اثرگذار به جامعهی علمی و فرهنگی کشور معرفی نمایند و تلاش و پایمردی و زحمات مؤثر چنین چهرههای نافذ و تأثیرگذاری در دوران فعالیت و به بار نشستن زحمات و پژوهشهای آنان موردتقدیر قرار گیرند. این سرمایههای انسانی آسان و رایگان پدید نمیآیند تا آسان و رایگان دلسرد شوند، بااینهمه توجه یا بیتوجهی جامعه سرشت نیرومندشان را به بازی نمیگیرد. آنان راه خود را میروند. این ما هستیم که به آثار و ارزشهای فرهنگی پدید آمده توسط آنان بهمثابه “سرمایه اجتماعی” به تاریخ و فرهنگ بومی خود میبالیم و چه مایه فقیر و تنگدست خواهیم بود ، اگر فرهنگسازان نسل خود را درنیابیم. و قدر و جایگاه شایستهی ایشان را پاس نداریم به قول خواجه اهل راز حافظ شیراز:
قدر وقت آر نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم
فرجامین توصیه و درخواست آنکه باید دوستداران تاریخ و فرهنگ این سرزمین در قالب نهادهای مدنی و سازمانهای مردمنهاد تخصصی به جمعآوری و حفظ و حمایت شایسته از اسناد بپردازند تا اهل پژوهش وخواهندگان و جویندگان اسناد بهدرستی و نظاممند بدانها دست یابند و بهرهجویند
منبع هفته نامه سیمره آذر۱۳۹۹