قریب هشتاد سال از ورود مفهوم سینما و سینماداری به خطه لرستان می گذرد و اسناد و مدارک موجود ، از نیم قرن حرکت های فیلمسازی خبر می دهند.
چه بسیار اشخاصی که عمر و مال خویش را برسر ساختن سینمای بومی و معرفی آداب و سنن و تاریخ این سرزمین صرف کردند و نام نیک برجای نهادند و چه اندک افرادی که تنها از نام لر بهره های سود جویانه نبردند.

البته شناخت کامل رسانه های تصویری و شنیداری در این دفتر نمی گنجد زیرا پدیده ای همچون رادیو و ضبط اصوات از سالهای ورود آغازین به ایران با اندک فاصله ای در این دیار جای باز کرده و تاثیر گذار بوده است . آنچه ما را برآن داشت تا دفتری رو به گنجینه جمع آوری شده رسانه های تصویری و شنیداری بگشاییم . نخست یادمانی باشد تا تاریخ پیشگامان این هنر ها به بوته فراموشی سپرده نشوند و هر کس تاریخ آن را به گونه ای تفسیر و تحریف نکند و دوم آنکه راه آینده سینما ،رادیو و تلویزیون در این عصر رقابت های رسانه ای را بهتر بشناسیم و خطا و جفا را به حداقل برسانیم.

آنچه در اسناد این مجموعه مورد توجه قرار گرفته ، اسنادی است که درباره اشخاص تاکنون در حیطه سینما ،رادیو ، تلویزیون به شیوه تحقیقاتی میدانی و کتابخانه ای به آن دست یافته ایم و به طور قطع بسیاری از آثار در لابلای انبار خانه ها و دوایر دولتی و شرکت های خصوصی و … خاک می خورند و اگر تلاشی برای احیای آنها صورت نگیرد در تلاطم تاریخ به فراموشی سپرده می شوند . پس چه نیکوست ضمن توجه به ارزش این آثار ، ارباب رسانه ها و فرهنگ و هنر به احیا و ثبت این گنجینه های تصویری و شنیداری لرستان ، همت جدی و عالی بورزند که این سرمایه های معنوی به نیستی نگرایند. هرچند آنهایی که در این راه تلاش نمودند تا در طول چند دهه با آثار سینمایی و تلویزیونی هویت حقیقی و سنتی ارزشمند مردمان لر را به ایران و جهان معرفی کنند و در این عرصه تهاجم جهانی سعی کرده تا باورها و اعتقادات دیرینه را برای مخاطبان نسل جدید به نمایش بگذارند که دچار خود باختگی فرهنگی شوند ، متاسفانه امروز این هنرمندان به حاشیه رانده شده و مورد بی مهری قرار گرفته اند و به بهانه ورود تکنولوژی مدرن دست اندکاران از فیلم سازان آپارتمانی غیر بومی عاجزانه می خواهند تا با سرمایه های ما چهره مصنوعی و غیر واقعی از فرهنگ مردم این دیار را ارائه دهند که با حقیقت ملموس آن قرن ها فاصله دارد . به همین منظور در این مطلب برآن باوریم که باید کسانی را که با دست خالی و اراده و ایمان راسخ سالها در تلاش برای شناخت هویت این خطه به جهانیان کوشش نموده بهنر به نسل های بعدی بشناسانیم و نقدهای منصفانه را عاقلانه بپذیریم تا در عصر نوین ارتباطات بدور از شبیه سازی و کپی برداری های رایج فیلم سازی سخن پر محتوا و عمیق برای مخاطبان خود تصویر نمائیم و تماشاگرانی را که روزانه زیر سایه امواج هزاران شبکه مختلف با سلیقه های متفاوت قرار دارند ، به سوی خود بکشانیم . باشد که در این رهگذر قبل از هر غفلتی به خود آییم و بر گذشته خود حسرت نخوریم . قدر هنرمندان و فیلم سازان سرزمین خود را بدانیم قبل از آنکه دیار ما را ترک کنند یا رخ در نقاب خاک بکشند و ارزش های معنوی آنان را یافته و ارج نهیم هر چند بقول استاد علی حاتمی همیشه دیر رسیدیم ! و باید هزار بار این جمله را خواند :
یا رب مباد هرگز مخدوم بی عنایت

اگر بخواهیم به تاریخچه رسانه های صوتی و تصویری شامل سینما ، رادیو و تلویزیون از زمان حضور اولیه تا به امروز در خطه لرستان نگاهی موشکافانه داشته باشیم و نام این وسایل ارتباط جمعی را رسانه های الکترونیکی بنامیم باید کمی اوراق سالهای آغازین قرن گذشته را مرور کنیم . مردم لرستان در آن زمان با وسایل ارتباطی همچون تلگراف توسط اغلب تجار و رجال سیاسی و اجتماعی و بی سیم های دولتی توسط نظامیان وقت ارتباط داشته و گاه به طور مستقیم تلگراف از دفتر تلگراف خانه کاروان سرای میرزا سید رضا تفرشی و سایر تلگراف خانه ها به سایر نقاط ارسال شده است. تلگراف زمانی آنقدر ارزشمند بود که حتی خانواده ای که شغل تلگرافچی را به عهده داشته در شهر مشهور به خانواده تلگرافی بودند . در دیگر نقاط لرستان تا تهران نیز تلگراف خانه وجود داشته و چند بار نیز مکانش را در خرم آباد و بروجرد تغییر داده است . بعدها گزارش های قشون پهلوی به روز و ساعت دقیق روزانه اوضاع اجتماعی و سیاسی منطقه را به تهران بوسیله ی بی سیم و تلگراف بصورت روزانه ارسال کردند و همین ارتباطات در آن برهه تحولات بسیاری در اوضاع فرهنگی اجتماعی و سیاسی لرستان را بوجود آوردند . وسایل ارتباطی گاه بوسیله راهزنان نیز به یغما می رفت مثل سند به یغما بردن سیم های تلگراف های جنوب لرستان که در روزنامه جنوب محمد باقر تنگستانی بدان اشاره شده است .

ورود جعبه آواز به لرستان
معمرین بسیاری برایم بازگو کردند که نخستین جعبه اواز به دربار والی لرستان آمد که او نیز آنرا به یکی از رجال برجسته خرم آبادی هدیه داد و سرانجام جعبه اواز سر از دیوان خانه رئیس ایل بیرانوند (مردان) در اورد و تا مدتها او نیز از این وسیله ارتباط صوتی دل انگیز بهره برد . البته والی لرستان به علت حکومت مداری خود در مقاطع مختلف و ارتباط با حاکم خوزستان که زمانی زیر سلطه انگلیس بودند همیشه از موهبت داشتن دستیابی به بازارهای عربی ، انگلیسی آن زمان در عراق و جنوب ایران بی بهره نبود و بهترین های وسایل مدرن خارجی صوتی و هنری نصیب او می شد . همچنین در دوره ای خاص سیاح خارجی گروته از حضور گروه موزیک والی یاد کرده است .بنا به گفته میرعالی میر از بزرگان طایفه میر که در دشت لور سکونت دارد و در دوران کودکی او قریب نود و سه سال قبل به سال ۱۹۱۷ میلادی قدیمی ترین ضبط صدا در منطقه دو کوهه در میان طایفه میر و دریکوند دیده شده است . سیاحی به نام مسترای . ب . سان زنان ایل و کودکان را در گوشه ای جمع کرده و ابیات آنها را روی ریل ضبط کرده است. بعدها دستگاه های صوتی توسط سیاحان ، مهندسین راه و راه آهن و مستشاران کمپ های روسی ، انگلیسی ، آمریکایی در خرم آباد و در جنگ جهانی دوم وارد نقاط لرستان شد. در اشعار مشهور قدم خیر به حضور مسترسان در دو کوهه منطقه لور اشاره شده و می سرایند :
قدم خیر قدم زنه د دو کوهه لور مسترسان مهمونشه وا دو کلاو بور
مسترسان با دو مرد کلاه بر سر میهمان قدم خیر است که در منطقه دوکوهه لور قرار دارد

چه کسانی نخستین دوربین را به میان قوم لر آوردند ؟
مناطق لر نشین از قرن ها پیش مورد توجه باستان شناسان و مردم پژو هان و سیاحان بسیاری بوده است . اما برای نخستین بار اقوام لر در تاریخ ۵ ژوئن ۱۹۲۴ مورد توجه دو فیلم ساز برجسته آمریکایی انگلیسی به نام “مریان سی کوپر” و “ارنست بی شود ساک” قرار گرفته اند که ضمن نگارش خاطرات سفر خود در میان الوار به فیلمبرداری صحنه های بدیع به یادماندنی از آداب و رسوم ، کوچ ییلاق و قشلاق می پردازند . فیلم علفزار را می توان از جمله مستندهای آغازین قوم نگار یا سیاحت گر جهان نامید . کارگردان فیلم مریان سی کوپر و فیلمبردارش «ارنست بی شودساک» و خانم «مارگریت هرسیون » که از منطقه جونگاری واقع در خوزستان حرکت کرده و به همراه ایلات لر ۴۶ روز در کوههای زردکوه به مسافرت پرداخته و بعدها کوپر در مقدمه کتابی به نام «سفری به سرزمین دلاوران » اهداف سفر خود را چنین شرح می دهد :
« هدف ما این بود که از پیکار واقعی یک قوم کوچ نشین که علیه نیروی طبیعت و به خاطر حفظ بقا در جریان است فیلمبرداری کنیم از این رو بهتر دانستیم که به میان یکی از اقوامی که در اطراف سلسله کوههایی که از دریای سیاه تا خلیج فارس گسترده است برویم و در زندگی روزمره آنها شرکت کنیم . هنگامی که در جستجوی چراگاه به مهاجرت می پردازند و کوهستانها را در می نوردند همراهشان باشیم »

البته مستر ایمبری که بعدها در قضیه معروف سقاخانه به دست مردم به قتل رسید مسافرت این هیات را به سرزمین لر که تاکنون پای هیچ دوربین فیلمبرداری به آن نرسیده الئید می کند . استاد حمید نفیسی در بررسی فیلم علف زار آورده است .« یکی از فیلم های کلاسیک صامت است که برای تشریح تصویر ها از نوشته استفاده می شود . در بسیاری جاها نوشته خوب بهکار رفته اند و به فهم تصویر ها کمک می کند . مثلاً در فیلم ، زنی گوساله بر پشت در حال بالا رفتن از صخره کوه است . (یاد آور ذاستان بهرام گور و دختری که گاو بر پشت از پلکان خانه بالا می رود از هفت پیکر نظامی است )ناگفته نماند علفزار با حضور مردان ایلاتی و تفنگ به دست مغایر سیاست رضا شاه در آن دوران بود که طرح خلع سلاح را اجرا میکرد لذا در آن سالها در ایران اجازه نمایش نداشته و بعد در دوران پهلوی دوم در جلسه دویست و پنجاه و سوم کانون فیلم علاقمندان موفق به دیدن این فیلم می شدند.


پژوهشی از سید محمد سیف زاده( کارگردان سینما و تلویزیون )
واقعا متاسفم، هیچ اسمی از نورالدین عسلی مالک سینما آریا نبردین…