وقتی که کوهساران سخت و پا بر جای زاگرس را در هم مینوردی و چشمان عاشقت مردان و زنان پر صلابت را در کنار بلوطهای افراشته میبیند. پی به سخنهای ناگفته، چهرههای نادیده و آواهای ناشنیده میبرد.
آواها و نواهایی که طنین پر شکوهشان در لحظه لحظهی زندگی یاریدهندهی تَنهای خسته است: از تولد تا سور و از سور تا مرگ در فراق و وصال بهترینهای ایل و تبار زیباترین واژهها را سرودهاند و یا در هنگامهی کار و تلاش در مشکزنی، درو، خرمنکوبی، شیردوشی و حتی به گاه خواب و آرمیدن، نغمههای زیبای شبانه را فراموش نکردهاند.
هنوز رؤیای در کنار هم بودن در سُورنای عروسیها میدمد، هنوز شیون انسانها و سازها در مقام موسیقی شیونی پردهی دلها را فرو میریزد. هنوز زخمههای تنبورنوازان آن عارفان حقیقتطلب در سکوت شبهنگام دشتهای نورآباد دلفان آدمی را به جهان دیگری میرساند.
هنوز بر دامنهی قلل “یافتهکوه” دنیایی از شعر و خاطره ایام دور بر سیمهای کمانچه لُری جان میگیرد هنوز دریای احساس انسانهای بیشماری تشنهی دریای وجود بیریای هنرمندان این دیار است. هنرمندانی که چون شمع سوختند تا میراث فرهنگی یک قوم را در ورطه قرون و اعصار پاس بدارند.
پیشینه تاریخی منطقه
لرستان امروز بخش مهمی از سرزمین کهنسال قوم “کاسیت” است که با توجه به آثار مکشوفه از دل خاک این منطقه، شهرت و اعتبار جهانی را با خود تا کنون به همراه داشته است.
مفرغهای آفریده شده توسط مردمان این سرزمین نشانگر عظمت فرهنگی و هنری آنان در جهان باستان است. همچنین قوم “کاسیت” در تربیت و پرورش اسب و تجارت آن در میان مِلل آن روزگار بیهمتا بوده، وجود راههای باستانی در سرزمین “کاسیتها” آنها را با سایر فرهنگها و تمدنهای دنیای باستانی آشنا ساخته است.
مفرغها و سفالینههای به دست آمده از آن دوران بخش مهمی از هویت فرهنگی این قوم را در زمینه هنری بالاخص موسیقی بیان میکند. طبق اسناد موجود آنچه مسلم بوده است که این قوم کهنسال در کنار هنرهایی همچون ساخت مفرغ، نقاشیهای نخستین دیواره غارها و سفالینهها علاقهای وافر به حرکات موزون نمایشی و موسیقی داشته است.
گروهی از دانشمندان علوم اجتماعی معتقدند که اجتماع همین جنبشها و جستوخیزهای انفرادی ناشی از غرایز فطری به پایکوبی و دستافشانیهای موزون انسانها به صورت دستهجمعی و فریادهای ناشی از نشاط تبدیل به آواز و سروده شده است.[۱]
به شکرانه جمعآوری محصول و تهیه مواد غذایی یا به چنگ آوردن شکار آنچنان وجد و سروری به افراد قبیله دست میداد که همگی بیاختیار به جستوخیز برخاسته دست به دست یکدیگر داده دایرهوار به دور آنچه که به دست آورده بودند به پایکوبی میپرداختند و در همین جستوخیزها و پایکوبیهای همگانی بود که از یکنواختی حرکات آنان ضرب و وزن و ریتم به وجود آمده است، ضرب و وزن ابتدا با چپهزدن (کفزدن) و نواختن دستها به بدن و رانها و کوبیدن دو چوب به یکدیگر و بالاخره با زدن کندههای توخالی و طبل خلق شده و سپس توالی و توازن حرکات را به دنبال داشته است.[۲]
حرکات موزون در میان ملل قدیم و جدید معانی و صور مختلفی از شهوانی، جنگی، مذهبی، تفریحی و … را به خود گرفته و کم و بیش در میان اقوام جهان مراحل مزبور را طی کرده است.
درود بر استاد سیف زاده عزیز