آثار سرخدُم
دهکده “سرخدم” در ۲۴ کیلومتری خاور کوهدشت و در دامنه کوهی به همین نام که دنباله آن به سمت مشرق کشیده و گاهی به نام “دوشه” نیز گفته میشود، واقع شده است.
کلمه سرخدم برای باستانشناسان جهان نامی آشناست و اشیای به دست آمده از سرخدم زینتبخش موزههای خصوصی و ملی بیشتر کشورهاست. وجه تسمیه این دهکده به سرخدم از این جهت است که خاک آن قرمز است.
اولین کسی که در سرخدم حفاری کرد، دکتر اشمیت بود که آن هم به طور اتفاقی با این محل و کیفیت آن آگاه شد. به این تفصیل هنگامی که برای تحقیق با هیأت خویش به قصد دنباله تحقیق قبلی از رومشکان وارد کوهدشت میشود، شب به خانه حاکم آنجا به مهمانی میرود. روستاییان سرخدم چند روز قبل از آن به حسب اتفاق چند مجسمه برنزی هنگام شخم زدن مییابند و آنها را تسلیم حاکم وقت میکنند و او نیز آنها را به دکتر اشمیت نشان میدهد. اشمیت پس از مشاهده اشیاء تصمیم میگیرد در سرخدم به حفاری مشغول شود.
همانطور که قبلاً اشاره شد، دکتر اشمیت دو بار برای تحقیق و کاوش به طرحان مسافرت کرد. اولین سفر در شهریورماه ۱۳۱۴ بود. بازرس اداره کل باستانشناسی همراه این هیأت مرحوم اسماعیل سپنتا بود و هیأت مرکب بود از: دکتر اریک اشمیت،[۱] خانم اشمیت،[۲] آقای ژرژ میل،[۳] آقای وانکناکس،[۴] آقای جیمز گل،[۵] آقای فردلی لیک[۶] و آقای لوین بارینگر.[۷]
حوزه عملیات تحقیقی هیأت در این سفر، رومشکان بود که شرح آن در قسمت مربوطه آورده شده است.
دومین سفر دکتر اشمیت در بهار سال ۱۳۱۷ انجام شد. نماینده اداره کل باستانشناسی در این سفر، آقای مینویی بودند. دکتر اشمیت در حفاری سرخدم موفق به یافتن یک معبد آشوری میشود.
آقای مینویی دو تلگراف در این مورد به تهران مخابره کرده و جریان این کاوش را اطلاع میدهد که متن آنها چنین است:
تلگراف شماره ۳ مورخ ۱۸/۳/۱۳۱۷- مینویی
تهران، موزه، هیأت آمریکایی به راهنمایی بخشدار و معارف کوهدشت، در سرخدم، دامنه کوه ده کیلومتری شرق مرکز کوهدشت، بنای سنگی عهد برنز یافت، حفاری شروع ۱۸/۳/۱۳۱۷- مینویی
تلگراف دومی دوازده روز بعد به این مضمون مخابره میشود:
تلگراف شماره ۵- مورخ ۲۹/۳/۱۳۱۷
تهران، موزه، هیأت آمریکایی «سرخدم» از حفاری نتیجه خوب گرفته، بنای عهد برنز، معبدی است از سنگ تراشیده شده، نمونههای زیادی از برنز و غیره به دست آمد، یک هفته دیگر حفاری سرخدم ادامه دارد. بازرس فنی- مینویی[۸]
اشیای به دست آمده از سرخدم پس از معرفی آنها به وسیله دکتر اشمیت برای دانشمندان باستانشناس رهاورد بسیار ارزنده و جالب توجهی بود. چنانکه در این باره اظهار نظرهای مختلفی شد و عبادتگاه باستانی سرخدم، محور تحقیق برای باستانشناسی در ایران بود.
نوع دیگر از میلههای برنزی، آنهایی هستند که به یک صفحه مدور منتهی میشوند و در مرکز صفحه، شکل سر انسان به صورت برجسته نشان داده شده. بیشتر این میلهها در میان درز سنگهای عبادتگاهی در سرخدم پیدا شد و گاهی نیز در داخل دیوار کشف شدهاند.
دانشمندانی که این اشیاء را در آن محل پیدا کردهاند عقیده دارند که آنها مانند ترکشها و سپرها به صورت نذر در آن عبادتگاه قرار داده شده بودند.
آقای گدار، کشف این اشیاء را که به وسیله آقای اشمیت انجام گرفته، چین شرح میدهد: «در این محل عبادتگاهی پیدا شد که دیوارهای آن با سنگهای نتراشیده ساخته شده بود و روی کف زمین این معبد و در داخل درز سنگهای دیوار آن و حتی داخل دیوارها، تعداد زیادی اشیاء برنزی پیدا شد که بعضی از آنها شناخته شده بود، بعضی دیگر برای اولین بار دیده میشد و جالبترین آنها میلههایی بود که به صفحه مدوری منتهی میشد و روی آنها موضوعهای دینی رسم شده بود و یا مجسمههای کوچکی بود از مرد یا زن و یا آیینههای برنزی و مهرههای استوانهایشکل، ولی در میان نقوش این میلهها، نقش اسب، با چیزی که مربوط به آن باشد، پیدا نشد.» (گیرشمن، هنر ایران، صص ۴۲، ۴۸، ۶۶، ۷۰)
ساکنان لرستان در آن زمان، (پیش از هزاره اول قبل از میلاد) عبادتگاههایی نیز داشتند و یکی از آنها در ناحیه سرخدم طبق اصول علمی کشف شده است. این عبادتگاه نشان میدهد که مردمان مزبور، که از نواحی مختلف لرستان بودهاند، در مرکز مقدسی، آداب و رسوم واحدی را معمول میداشتند.
صفحههای برنزی که در سرخدم پیدا شدهاند از حیث نقوش بسیار قابل توجهاند.
بیشتر سپرهای نذری لرستان در عبادتگاه سرخدم کشف شد. در این صورت باید متذکر شویم که میان مردم اوراتور چنین رسم بوده که سپرهای خود را به دیوار عبادتگاه آویزان کنند.
بعضی دیگر از دانشمندان که اشیاء به دست آمده از سرخدم را مورد مطالعه قرار دادهاند، معتقدند که معبد سرخدم بهترین شاهد برای این مدعا است که نفوذ آشوریان در میان هزاره دوم و هزاره اول پیش از میلاد موجب استیلای سبک هنری آشور بر سبک لرستان شده است.
به هر صورت آثار به دست آمده از سرخدم، اینک در موزههای دنیا نگاهداری میشود و سرخدم یکی از محورهای شناسایی تمدن گذشته ایران بوده است.
[۱]. Dr. Erich Schmidt.
[۲]. Mrs. Schmidt.
[۳]. Mr. George miles.
[۴]. Mr. Vanknox.
[۵]. Mr. Jamesvgaul.
[۶]. Mr. Fredlillich.
[۷]. Mr. Lewin barringer.
[۸]. متن این دو تلگراف را آقای حسامالدین ضیایی در اختیار نگارنده گذاشتند که بدین وسیله از لطف ایشان سپاسگزارم.